دور شدن از مکتب امام خمینی (رحمت الله علیه) نسبت مستقیمی با تغییر نظام ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و استحالهی جامعه و نظام دارد تجدیدنظرطلبان در دور جدید پروژهی امامزدایی، از روش دو گام به جلو یک گام به عقب استفاده میکنند.
خوانش غلط و تحریفآمیز از اندیشهها و اصول مکتب امام خمینی (رحمت الله علیه) دور جدیدی از پروژهی امامزدایی است که با هدف حساسیت سنجی خواص و آحاد مردم نسبت به محکمات انقلاب اسلامی و نیز با هدف ریلگذاری برای دولت جدید، از سوی تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدول کردگان از اندیشههای امام عظیمالشان راحل، آغاز گردیده است.
این مهم در واقع نقطهی عزیمت سناریوی تغییر نظام ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی (نفی هویت و ساخت حقیقی نظام و جامعه دینی) است که در نهایت میتواند استحالهی جامعه و نظام جمهوری اسلامی را رقم بزند.
در این نوشتار واکاوی نسبت پروژهی امامزدایی و سناریوی تغییر و استحالهی جامعه و نظام مورد اهتمام است و علاوه بر مرور مراحل قبلی پروژهی امامزدایی، مرحلهی جدید این پروژه نیز مورد بررسی قرار میگیرد. همچنین ریلگذاری برای دولت جدید و اجرایی نمودن سناریوی تغییر و استحاله، تبیین مکتب حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) و اصول آن و بایستههای مواجهه و مقابله با این سناریو، بخشهای بعدی این یادداشت خواهد بود[1] که به صورت اختصاصی در اندیشکدهی برهان منتشر شده است.
پس از پایان یافتن صورت نظامی جنگ و آغاز دوران سازندگی، تدریجاً نگرشی در برخی از مدیران ارشد اجرایی کشور به وجود آمد مبنی بر این که برای سازندگی و توسعه کشور باید واقعگرا شد و از آرمانها و ارزشهای بنیادین نظام عدول کرد. دگردیسی معرفتی در نزد این مدیران منجر به شکلگیری جریانی تجدیدنظرطلب، موسوم به فنسالاران (تکنوکراتها) گردید. جریان مذکور با این انگاره که محکمات انقلاب اسلامی (مکتب امام خمینی (رحمت الله علیه) ) مانعی در برابر تغییرات فضای فرهنگی و اقتصادی کشور است، پروژهی امامزدایی را با تلاش برای عقبنشینی و رها نمودن اصول مکتب امام خمینی (رحمت الله علیه) آغاز نمودند.
تئوریزه نمودن لزوم مذاکره مستقیم با آمریکا در فضای عمومی کشور و تغییر محیط فرهنگی جامعه، از جمله اقداماتی بود که سناریوی تغییر را به فاز اجرا منتقل میساخت. در همین رابطه یکی از مهمترین اقدامات تکنوکراتها، بازگرداندن عناصر ضدانقلاب متواری و فراماسونر بود که متعاقب آن طیف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی از عناصر ضدانقلاب موفق شدند به کشور بازگردند.
از جمله بزرگ نادرزاد – معاون وزیر فرهنگ رژیم فاسد پهلوی و از عناصر سازمان پاسداران فرهنگ ایران[2] – یکی از افرادی بود که در سال 1369 با حمایت عطاءاله مهاجرانی – معاون رئیسجمهور وقت- به این ران آمد. وی در اظهاراتی با گستاخی هرچه تمامتر، دلیل بازگشت خود به ایران را نشانهی دست کشیدن جمهوری اسلامی از آرمانهای امام خمینی (رحمت الله علیه) یاد کرد.
فنسالاران برای ایجاد تغییر محیط داخلی کشور و استحالهی ارزشهای بنیادین و آرمانهای انقلاب اسلامی آنچنان مسیر بازگشت عناصر ضد انقلاب را هموار نمودند که رضا پهلوی در آن مقطع طی اظهاراتی تصریح کرد: «در این مرحله هرچه بیشتر بتوانیم تشویق بکنیم، هممیهنانمان خودمان را که بروند به مملکت... این هم بهترین راهی است که میتوانیم رژیم را با دست خودش، از بین ببریم" (جنگ در پناه صلح، موسسه لوح و قلم صفحه 68)
در چارچوب بازگشت عناصر ضد انقلاب و وابسته به رژیم منحوس پهلوی و تسریع روند های تغییر، محمد سام (وزیر اطلاعات و کشور در کابینهی هویدا) ، احسان نراقی (مشاور ارشد شاه معدوم و ادارهکنندهی بنیاد پهلوی) ، منوچهر شاهقلی (از پیروان فرقه ضالهی بهائیت و وزیر بهداری و علوم و آموزش عالی در کابینهی هویدا) ، بهمن بهزادی (سرپرست برنامههای تجاری رضا پهلوی در آمریکا) و... به ایران آمدند.
در دورهی اول پروژهی امامزدایی ایجاد تردید و تشکیک در اصول مکتب امام خمینی، مهمترین محور تلاش فنسالاران تجدیدنظرطلب و عدول کردگان از اندیشههای آن گوهر بیهمتا برای خارج ساختن جامعه و نظام از مدار ارزشهای بنیادین و آرمانهای انقلاب اسلامی (تغییر و استحاله) بود.
در دومین مرحله از پروژهی امامزدایی، تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و عدولکردگان از اندیشهها و راه امام راحل عظیمالشان، در پوشش اصلاحطلبی، فراتر از مرحلهی اول (تردید و تشکیک در مکتب امام خمینی، رحمت الله علیه) عمل کردند و نفی و انکار اندیشهها و کارآمدی اصول مکتب آن یگانهی دوران را در دستور کار قرار داند.
در همین رابطه ماهنامهی کیان (ارگان غیررسمی بنیاد فراماسونری کیان در ایران و محفل تجدیدنظرطلبان موسوم به حلقه کیان) در شماره تیرماه 1377 با نفی و انکار دوران پر افتخار امام خمینی (رحمت الله علیه) مدعی شد، "سیاستهای دههی اول انقلاب، غیرکارا و ناموفق بوده است."
متعاقب این دستورکار، روزنامهی زنجیرهای صبح امروز با مسئولیت سعید حجاریان (مشاور سید محمد خاتمی) در مقالهای صراحتاً اعلام نمود که نمیتوان جامعه را با مختصات دوران امام اداره کرد. این روزنامه در تاریخ 1/12/1377 با انعکاس اظهارات سعید حجاریان، جایگاه مردم را در نگرش حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) اینگونه تحلیل کرد:
"دیدگاه دیگر معتقد بود، مردم به صورت بیشکل و تودهوار در صحنه نگاه داشته شوند و مردم را برای بیعتی مجدد به صحنه فراخواند"
این روزنامه در ادامه، در مقابل نگرش حضرت امام، به نقل از حجاریان، دیدگاه مرحوم طالقانی را بهترین دیدگاه معرفی و مدعی شد: "این دیدگاه مردم را در قالب نهادهای جامعه مدنی میبیند"
در ادامه این روند، نشریات زنجیرهای تجدیدنظرطلب هر کدام امامزدایی را در دستور کار خود قرار دادند. روزنامه همشهری با مسئولیت غلامحسن کرباسچی در تاریخ 19 شهریور 1377 جامعه ولایی به عنوان یکی از مهمترین اصول مکتب امام خمینی را این گونه معرفی نمود: "جامعه ولایی، انحصارگر، توتالیتر و ضد مردمی است"، همچنین روزنامه زنجیرهای نشاط در اسفند ماه 1377، امام بزرگوار را خشونتطلب معرفی کرد و نوشت؛ "امام خمینی و (شهید) نواب صفوی خشونتگرا و کسروی و حکمی زاده اصلاحطلب بودهاند."
هفتهنامه آبان نیز در 21 شهریور 1377 نظریهی عینیت دیانت و سیاست شهید مدرس و حضرت امام (رحمت الله علیه) را عامیانه معرفی نمود و صراحتاً نوشت؛ "نظریهی عینیت سیاست و دیانت زاییده افکار عامیانه و قدیمی است".
نفی و انکار راه و اندیشههای امام در این دوره به جایی رسید که روزنامهی ایران، ارگان دولت به اصطلاح اصلاحات نیز در 18 شهریور 1377 نوشت؛ "روحانیت قشریگرا و حتی تقلید از امام خمینی کورکورانه بوده است".
در این مرحله، به دلیل نفی و انکار اندیشههای آن عبد صالح، نسبت به پروژهی امامزدایی با سناریوی تغییر و استحالهی جامعه و نظام، بیش از پیش مشخص شد. در این راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله العظمی خامنهای طی بیاناتی در تاریخ 9 آذر 1377 فرمودند؛
"اشخاص از انقلاب برگشتند، راه امام را رها کردند، یا بنا دارند امام را رها کنند، با لحنهای مختلف، به خصوص در زمان دولت جدید [دولت موسوم به اصلاحات] البته در زمان دولت قبل هم بود، ولی به این شدت نبود. در زمان دولت جدید بهانهای پیدا کردهاند."
رهبر معظم انقلاب اسلامی (مد ظله العالی) برای مقابله با روند مذکور و عمقبخشی به نظام و جامعه، سال 1378 را که مصادف با یکصدمین سال تولد آن گوهر بیهمتا بود به عنوان سال امام خمینی (رحمت الله علیه) معرفی نمود این تدبیر حکیمانهی امام خامنهای رهاوردهای زیر را به ارمغان آورد.
-اهتمام نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی به تبیین مکتب امام خمینی و اصول آن
- ایجاد سدی محکم و مقابل پروژهی امامزدایی و سناریوی تغییر و استحالهی جامعه و نظام
-رجعت جامعه بر مدار استقرار گفتمان انقلاب اسلامی در ارکان نظام
-تبدیل شدن مکتب امام خمینی و اصول آن به عنوان گفتمان مسلط جامعه
- تاثیر عمقبخشی داخلی بر تحولات منطقهای و تحکیم و گسترش عمق نفوذ استراتژیک انقلاب اسلامی.
از فتنه 88 میبایست به عنوان یکی از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی و مرحلهی سوم پروژهی امامزدایی و سناریوی تغییر یاد کرد. در این دوره تجدیدنظرطلبان هواخواه لیبرالیسم و منحرفشدگان از مکتب امام متفاوتتر از دو دورهی گذشته عمل کردند. آنان با هدایت عوامل نفوذی سرویسهای اطلاعاتی بیگانه، ضمن پیوند خوردن با جریانهای ضدانقلاب و مجموعه دشمنان انقلاب اسلامی، جبهه بسیار گستردهای را در مقابلهی با نظام جمهوری اسلامی و مکتب امام خمینی، ایجاد کردند. بر این ساس هجمه برای امامزدایی و سناریوی تغییر به نسبت مراحل پیشین به نقطهی اوج خود رسید.
در مرحله سوم، پروژهی امامزدایی با دو ویژگی به منصهی ظهور رسید.
1- کینهورزی و انتقامجویی از شخص حضرت امام (رحمت الله علیه)
2-ستیز و معارضه با اصول مکتب امام خمینی
در این ارتباط و در بازخوانی از فتنهی 88 دو ویژگی مذکور را میتوان در شاهد مثالهای زیر به صورت کاملاً ملموس مشاهده نمود.
-کینهورزی نسبت به امام راحل عظیمالشان با پاره نمودن تصاویر آن عبد صالح در 16 آذر 88
- انتقامجویی از "روح خدا در کالبد زمان" با شعار دادن علیه اصل ولایت فقیه
- قانونگریزی و تلاش برای مشروعیتزدایی از نظام به عنوان میراث گرانبهای حضرت امام با القاء دروغین موضع تقلب در انتخابات
-ستیزهجویی با نظام و مکتب امام خمینی و آرمانهای انقلاب اسلامی در مراسمهای روز قدس، سیزده آبان و...
فتنهی 88 بیش از دو دورهی گذشته، نسبت پروژهی امامزدایی با سناریوی تغییر را اثبات نمود. بر همین اساس با مشخص شدن این نسبت برای آحاد جامعه، مردم در حماسه کمنظیر 9 دی 88 خشم انقلابی و انزجار خود را از فتنهگران و مجموعه دشمنان انقلاب اسلامی به نمایش گذاشتند.
در چندین سال گذشته، پس از روشنگری و آگاهیبخشی خواص وفادار به گفتمان انقلاب اسلامی، پیرامون پروژهی امامزدایی و سناریوی تغییر و استحاله، واکنش جامعه به جریان تجدیدنظرطلب، بسیار هوشمندانه، به موقع و تحسینبرانگیز بوده است. بر این اساس منحرفین از اندیشههای نورانی روح خدا، شیوهی دیگری را برای مرحلهی جدید امامزدایی در دستور کار قرار دادهاند. جریان پیچیدهی نفاق جدید، به جای ایجاد تردید، تشکیک، نفی و انکار اندیشههای امام بزرگوار و همچنین ستیزهجویی با راه امام عظیمالشان راحل، به تحریف مکتب امام خمینی و ارائه قرائتهای انحرافی از اصول آن روی آوردهاند تا از این طریق با کمرنگ ساختن حضور معنوی و فکری حضرت امام، نظام ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی را تضعیف نمایند.
جریان پیچیدهی نفاق جدید، به جای ایجاد تردید، تشکیک، نفی و انکار اندیشههای امام بزرگوار و همچنین ستیزهجویی با راه امام عظیمالشان راحل، به تحریف مکتب امام خمینی و ارائه قرائتهای انحرافی از اصول آن روی آوردهاند تا از این طریق با کمرنگ ساختن حضور معنوی و فکری حضرت امام، نظام ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی را تضعیف نمایند.
از این رهگذر، تجدیدنظرطلبان به حاشیه راندن گفتمان انقلاب اسلامی در جامعه و بسترسازی برای تغییر و استحالهی جمهوری اسلامی را به انتظار نشستهاند.
در این رابطه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با کارگزاران نظام (30/4/92) با خطرناک دانستن تفسیر غلط از دیدگاههای امام میفرمایند:
"جهتگیریهای صحیح انقلاب و کشور بر اساس قرائت معتبر امام، در همه زمینهها مشخص است و نیازی به بررسی مجدد جهتگیریها نیست... قرائت امام که در سخنان، نوشتهها و آثار ایشان، از جمله در وصیتنامهی آن بزرگوار، کاملاً بین و آشکار است، به عنوان حجت و شاخص مورد قبول نخبگان، زبدگان، مسوولان و آحاد ملت است. البته گاه تفسیر غلطی از دیدگاههای امام ارائه میشود که کار بد و خطرناکی است."
بنابراین دور شدن از مکتب ناب امام خمینی (رحمت الله علیه) نسبت مستقیم با تغییر نظام ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی و استحالهی جامعه و نظام دارد. تجدیدنظرطلبان در دور جدید پروژهی امامزدایی با روش دو گام به جلو، یک گام به عقب عمل میکنند. ازا ین رو خواص و آحاد ملت میبایست با حساسیت هرچه بیشتر به تحریف اندیشهها و اصول مکتب امام بزرگوار توجه نمایند.
نظام سلطه و دشمنان انقلاب اسلامی با متحمل شدن شکستهای پی در پی در مقابل جمهوری اسلامی ایران، بهویژه در فتنه 88، یکبار دیگر سناریوی پیچیده و بسیار خطرناکی را طراحی نمودهاند. طراحان و کارگزاران این سناریو، با بهرهگیری از عوامل نفوذی، تجدیدنظرطلبان و منحرفین از مکتب امام خمینی، تغییرو استحالهی جامعه و نظام از ساخت و هویت خود، مدنظر قرار دادهاند.
بر این اساس بهنظر میرسد چارچوب کلی این سناریو بر محورهای زیر استوار است.
- ایجاد ادراک اشتباه (اشتباه محاسباتی) برای برخی از مسئولین و ریلگذاری طراحی شده برای دولت جدید.
- ایجاد غفلت نسبت به ساخت دورنی اقتدار و فرصتسوزی از جمهوری اسلامی ایران
- پیوند زدن مشکلات معیشتی مردم به جهتگیریهای سیاست خارجی نظام
- تئوریزه نمودن لزوم تغییر در سیاست خارجی به بهانهی حل مشکلات معیشتی جامعه
- اجتماعی نمودن تغییر با عرفیسازی اصول مکتب امام خمینی و شرطیسازی پیرامون حل مسائل معیشتی
- حساسیتزدایی از خواص و آحاد مردم از طریق تحریف مکتب امام و اصول آن (ارائهی قرائتها و تفاسیر غلط و انحرافی از راه و اندیشهی امام) برای زمینهسازی سناریوی تغییر و استحاله
- به هم ریختن انسجام ملی و دوقطبیسازی حاکمیت و جامعه با ایجاد موج تغییرطلبی و بهرهگیری از فرآیندهای انتخاباتی آتی.
-رویارویی بخشی از جامعه با اصول مکتب امام خمینی با هدایت و موج آفرینی تجدید نظرطلبان فتنهگر به عنوان فاز نهایی سناریوی تغییر و استحاله
نکته مهم در این سناریوی جدید، تعیین مبادی حرکت و نقش آفرینی برای تجدیدنظرطلبان فتنهگر است. بر خلاف مراحل پیشین پروژهی امامزدایی و سناریوی تغییر و استحاله که نقطه عزیمت آن از مبادی فرهنگی و سیاسی بود، در دور جدید، سناریو بر حرکت از مبادی اجتماعی – فرهنگی تکیه دارد. این مهم از یک سو این فرصت را در اختیار تجدیدنظرطلبان فتنهگر و افراطی قرار میدهد تا با بهرهگیری از فرآیندهای اجتماعی، برای خود در جامعه پایگاه ایجاد نمایند. و از سوی دیگر زمینهای برای استتار و اختفای آنان در پشت مطالبات اجتماعی و موج تغییرطلبی جامعه فراهم می آورد.
بنابراین بار دیگر باید متذکر شد که با توجه به نسبت مستقیم دور شدن از مکتب امام خمینی با تغییر نظام ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، میبایست نسبت به تحریف راه و اندیشههای نورانی و الهی امام عظیمالشان راحل حساسیت به خرج داد و با تاکتیک دو گام به جلو یک گام به عقب در پروژهی امامزدایی، هوشمندانه برخورد کرد و دچار سادهاندیشی نشد.
بر خلاف مراحل پیشین پروژهی امامزدایی و سناریوی تغییر و استحاله که نقطه عزیمت آن از مبادی فرهنگی و سیاسی بود، در دور جدید، سناریو بر حرکت از مبادی اجتماعی – فرهنگی تکیه دارد. این مهم از یک سو این فرصت را در اختیار تجدیدنظرطلبان فتنهگر و افراطی قرار میدهد تا با بهرهگیری از فرآیندهای اجتماعی، برای خود در جامعه پایگاه ایجاد نمایند. و از سوی دیگر زمینهای برای استتار و اختفای آنان در پشت مطالبات اجتماعی و موج تغییرطلبی جامعه فراهم می آورد.
فهم از مکتب امام خمینی و تبیین اصول آن را در منویات ولی فقیه یعنی امام خامنهای به عنوان خلف صالح آن ودیعهی الهی و عبد صالح خداوند، میبایست جستجو کرد. این قاعده مبتنی بر همان سفارش امام عظیمالشان راحل است که فرمودند؛ "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد." در ادامه کوشیده خواهد شد تا اصول و ابعاد مکتب امام (رحمت الله علیه) مورد اشاره قرار گیرد.
رهبر معظم انقلاب طی بیانات بسیار مهمی در مراسم بیست و چهارمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) در حرم ایشان (14خرداد1392) در خصوص منبع استخراج اصول امام بزرگوار فرمودند:
"اصول امام، اصول روشنی است. خوشبختانه بیانات امام، نوشتهجات امام در بیست و چند جلد در اختیار مردم است؛ خلاصهی آنها در وصیتنامهی جاودانهی امام منعکس است؛ همه میتوانند مراجعه کنند."
امام خامنهای (حفظه الله) در خصوص تمسک به اسم امام بدون تمسک به اصول ایشان فرمودند:
"ما مفید نمیدانیم که به اسم امام تمسک کنیم، اما اصول امام را به فراموشی بسپریم؛ این غلط است. اسم امام و یاد امام به تنهایی کافی نیست؛ امام با اصولش، با مبانیاش، با نقشهی راهش برای ملت ایران یک موجود جاودانه است."
ایشان با اشاره به اینکه نقشهی راه در اختیار امام است و آن را به ما عرضه کرده است؛ اصول امام را در عرصه های سیاست داخلی، فرهنگ و اقتصاد بازخوانی کردند:
"در سیاست داخلی، اصول امام عبارت است از تکیه به رای مردم؛ تامین اتحاد و یکپارچگی ملت؛ مردمی بودن و غیر اشرافی بودن حکمرانان و زمامداران؛ دلبسته بودن مسئولان به مصالح ملت؛ کار و تلاش همگانی برای پیشرفت کشور. در سیاست خارجی، اصول امام عبارت است از ایستادگی در مقابل سیاستهای مداخلهگر و سلطهطلب؛ برادری با ملتهای مسلمان؛ ارتباط برابر با همهی کشورها، بجز کشورهایی که تیغ را بر روی ملت ایران کشیدهاند و دشمنی میکنند؛ مبارزهی با صهیونیسم؛ مبارزه برای آزادی کشور فلسطین؛ کمک به مظلومین عالم و ایستادگی در برابر ظالمان. وصیتنامهی امام جلوی چشم ما است. نوشتههای امام، فرمایشات امام، در کتابهایی که متن کلمات آن بزرگوار را درج کردهاند، موجود است. در عرصهی فرهنگ، اصول امام عبارت است از نفی فرهنگ اباحهگری غربی؛ نفی جمود و تحجر و نفی ریاکاری در تمسک به دین؛ دفاع قاطع از اخلاق و احکام اسلام؛ مبارزه با ترویج فحشا و فساد در جامعه.
در اقتصاد، اصول امام تکیهی به اقتصاد ملی است؛ تکیهی به خودکفایی است؛ عدالت اقتصادی در تولید و توزیع است؛ دفاع از طبقات محروم است؛ مقابلهی با فرهنگ سرمایهداری و احترام به مالکیت است – اینها در کنار هم - امام فرهنگ ظالمانهی سرمایهداری را رد میکند، اما احترام به مالکیت، احترام به سرمایه، احترام به کار را مورد تاکید قرار میدهد؛ همچنین هضم نشدن در اقتصاد جهانی؛ استقلال در اقتصاد ملی؛ اینها اصول امام در زمینهی اقتصاد است؛ اینها چیزهایی است که در فرمایشات امام واضح است."
امام خامنهای (حفظه الله) در خصوص وضوح تفکر امام در تاریخ 23تیر 92 نیز فرمودند:
"آنچه که امام بزرگوار از اظهارات خود، از گفتههای خود، از نوشتههای خود در میان ما باقی گذاشت، بیّنات است، محکمات است؛ متشابهات نیست که کسی آنها را نفهمد. آخرین سخن امام هم وصیتنامهی امام است. من همیشه به مسئولین و کسانی که در دولتهای گوناگون یک کار مهمی دستشان بوده است، توصیه میکردم که به وصیتنامهی امام مراجعه کنند. وصیتنامهی امام، لبّ ارزشهای مورد نظر امام است؛ اینها را امام باقی گذاشته، زنده گذاشته است. لذاست که این ارزشها قابل تحریف نیست، قابل تغییر نیست."
در ادامه ایشان به یک از تهدیدهای پیش روی اصول امام (رحمت الله علیه) اشاره فرمودند:
"بله، ندیده گرفتن اینها امری است که میسر است برای کسانی که بخواهند ندیده بگیرند."
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) به عنوان تداوم بخش نهضت امام (رحمت الله علیه) روشنکننده ابعاد اصلی و اساسی مکتب امام (رحمت الله علیه) بارها به تبیین و مشخص نمودن این ابعاد پرداخته است. ایشان در بیانات در بیست و دومین سالگرد امام خمینی (رحمت الله علیه) در 14 خرداد 1390 به تبیین این ابعاد پرداخت. از منظر مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) مکتب امام یک بسته کاملی است که از اسلام گرفته شده است و همه مولفهها را در کنار هم دارد و غفلت از برخی از ابعاد و عدم توجه به همه ابعاد آن، انحراف به وجود خواهد آورد، سه بعد اصلی مکتب امام عبارتاند از:
1. عقلانیت
2. معنویت
3. عدالت
"مکتب امام یک بسته کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است. این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، بعد معنویت و بعد عقلانیت است... بعد سومی هم وجود دارد. که آن هم معنویت و عقلانیت، از اسلام گرفته شده است... و آن هم بعد عدالت است."
با توجه به نسبت مستقیم دور شدن از مکتب امام خمینی با تغییر نظام ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی، میبایست نسبت به تحریف راه و اندیشههای نورانی و الهی امام عظیمالشان راحل حساسیت به خرج داد و با تاکتیک دو گام به جلو یک گام به عقب در پروژهی امامزدایی، هوشمندانه برخورد کرد و دچار سادهاندیشی نشد.
بهکارگیری خرد و تدبیر در پیشبرد امور و فکر و محاسبه عقلانی در پیشبرد انقلاب اسلامی، بعد عقلانیت مکتب امام را نشان میدهد. از این منظر هر حرکت و اقدامی با توجه به تدبیر و خرد انجام میگیرد و امام راحل عظیمالشان در مراحل مختلف انقلاب و در نظامسازی پس از انقلاب با توجه به آن عمل نمودند و برای نیل به تمدن بزرگ اسلامی توجه به آن ضروری است.
مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) مظاهر مختلفی از بعد عقلانیت مکتب امام را برشمردهاند که به اختصار میتوان به آن اشاره کرد.
- گزینش مردمسالاری برای نظام سیاسی کشور (تکیه بر آراء مردم)
- سرسختی و عدم انعطاف در مقابل دشمن مهاجم (عدم اعتماد به دشمن)
"امام به دشمن اعتماد نکرد. بعد از آنکه دشمن ملت ایران و دشمن این انقلاب را درست شناخت، در مقابل او مثل کوه ایستاد. آن کسانی که خیال کردند و خیال میکنند اقتضاء میکند که انسان گاهی در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطه مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پخته قدامیافته این مرد الهی، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین عقبنشینی و کمترین نرمش به پیشروی دشمن میانجامد."
- تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکایی در ملت:
- تدوین قانون اساسی به عنوان یک قاعده محکم برای بنا نهادن تمدن عظیم اسلامی
توجه به معنویت یکی دیگر از ابعاد مکتب امام (رحمت الله علیه) است مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) است که ایشان به آن اشاره نمودهاند. ایشان توجه به این موضوع را مورد تاکید قرار ندادهاند که امام صرفاً به تکیه به عوامل مادی و ظاهری راه خود را پی نمیگرفته است. و در عقلانیت امام توجه به علل و عوامل الهی هم مد نظر بوده است. از این روی توجه خاص و ویژه به عنایات الهی و توکل و اعتماد و حسن ظن به خدا یکی از ابعاد اصلی مکتب امام است. مقام معظم رهبری در همین سخنرانی برخی مظاهر مختلف معنویت را برشمردند:
- اخلاص
- توکل و اعتماد به حسن ظن به خدا
- رعایت اخلاق
مقام معظم رهبری تاکید نمودند که عدالت یکی از برجستهترین ابعاد مکتب امام است که همواره مورد تاکید آن گوهر بی همتا بوده است و ایشان بارها توجه مسئولان نسبت به آن را خواستار شدهاند. مظاهر مختلف عدالت از منظر ایشان عبارت است از:
- پرهیز از اشرافی گری مسئولان
- توجه به پابرهنگان و کوخنشینان
- خدمت رسانی به آحاد مردم
- انتخاب مسئولین از بین مردم و دوری از باندبازی و قبیله گرایی
رسالت تاریخی دلسوزان انقلاب اسلامی در قبال میراث اندیشه و مکتب امام لازم مینماید از مسئولیتشناسی و حساسیت لازم برخوردار باشند. ذکر این نکته ضروری است که همهی تلاشها بر این محور قرار گیرد تا از تفسیرهای شخصی و تحریف در اندیشههای امام (رحمت الله علیه) جلوگیری شود. روشن است که افراد در اندیشیدن آزادند، اما نمیتوان هر برداشت سطحی را به مکتب امام منتسب نمود.
لذا باید دانست که بهترین فهم و تفسیر از اندیشه آن عزیز سفر کرده را در بیانات خلف صالحش میتوان جست.
با عنایت به نکتهی مذکور، میتوان محورهای ذیل را به عنوان راهبردها و راهکارهای حفظ و استمرار مکتب امام (رحمت الله علیه) برشمرد:
1.شناخت و فهم عمیق از مکتب امام و تسری این منظومه فکری به لایههای مختلف جامعه
2-تبدیل مکتب امام به مبانی و جهتگیری و حرکت جامعه
3- وحدت نیروهای انقلاب اسلامی حول مکتب امام بزرگوار و اصول آن
4-نهضت تبیین اصول و محورهای اندیشه امام در جامعه
5. مطالبه از نخبگان و مسئولان اجرایی کشور برای انطباق مبانی نظری و حرکت عملی خود با مکتب امام
6. تطبیق اندیشه و رفتار نخبگان و جریانهای سیاسی و فرهنگی با مکتب امام و دعوت آنان به بازنگری در صورت عدم انطباق از این مکتب نورانی.
7. ترویج نگرش اصولی و منظومهای به صورت یک بسته کامل به مکتب امام به جای رویکردهای اجباری و نسبتی بر برداشتهای شخصی.
8- محور قرار دادن وصیتنامه الهی - سیاسی امام (رحمت الله علیه) به عنوان منشور انقلاب اسلامی
9.بازتولید گفتمان حاکم و مسلط بر اساس مبانی اندیشه امام (رحمت الله علیه)
10. اهتمام نخبگان برای نظریهپردازی بر مبنای منظومه و محکمات اندیشه امام در جهت پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و حل مشکلات کشور
11. ترویج اندیشههای امام (رحمت الله علیه) در سطح جهان اسلام به عنوان عمق راهبردی انقلاب اسلامی و تبیین ثمربخشی و کارآمدی آن
12. تبیین دستاوردهای مکتب امام در عزت ملی، پیشرفت و استقلال کشور
13. اتخاذ واکنشهای عقلانی و با حساسیت به موقع نسبت به تحریف در اندیشه امام (رحمت الله علیه)
14. تبدیل تهدید امامزدایی به فرصتی برای امامشناسی حقیقی و بازخوانی و فراگیر نمودن مکتب امام (رحمت الله علیه)
این نوشتار را با بیانی نورانی از خلف صالح آن روح خدا، حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) به پایان میبریم:
"نقشهی راه ما همان اصول امام بزرگوار ما است اما با اصولش با مبانیاش با نقشهی راهش برای ملت ایران یک موجود جاودانه است..." (14/3/92)