شجاعت

رضاخان که نمی فهمد‏
سیلی محکمی به یکی از دراویش زدند‏
شدیدترین حمله به آمریکا‏
به تو و دولت تو تذکر می دهم‏
قلم و کاغذت را بردار و برو‏
ما هم به کماندوهای خود دستور می دهیم‏
می گویم ملت تکه تکه تان کنند‏
فوراً در منزل را باز کنید‏
امام در منزل را باز کردند‏
من باید به فیضیّه بروم‏
شما چرا این جور می کنید؟‏
چرا وحشیگری می کنید؟‏
حاضر نمی شدند کسی از ایشان محافظت کند‏
بروید بیرون من می آیم‏
بنده هم سرباز اسلام هستم‏
کاری نکن بگویم بیرونت کنند‏
با جیپ روباز می آیم‏
ناراحت نباشید من با شما هستم‏
از صدور اعلامیه ترسی نداشتند‏
شما از یهودیان هم بدتر کردید‏
دولت ایران غلط کرد شما هم غلط کردید‏
ما از کسی باکی نداریم‏
در نوفل لوشاتو تنها قدم می زدند‏
همه بدون بازدید بدنی به ملاقات من بیایند‏
آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند‏
فقط به قدرت خدا توجه داشتند‏
مساله ای نیست‏
ناو آمریکا را هدف قرار می دادم‏
کسی خودش را زحمت ندهد‏
بگذارید بیایند‏
نمی توان به آن دولت گفت‏
حمله به دولت عراق‏
نمی شود عکس بگیرید‏
کی تفاهم کرده؟‏
چه بهتر نماز بخوانیم‏
نماز را نشسته خواندم‏
با تیمّم نماز خواندم‏
بیایید اندرونی و چند دقیقه صبر کنید‏
سر وقت به مسجد رفتند‏
گویی صدایی نشنیده اند‏
امشب همه بروید‏
نماز شب در مسیر تهران‏
با هیچ شب دیگر فرق نکرد‏
نماز شب در کودتا‏
ما نکردیم، خدا کرد‏
متکی به خدا باشید‏
خداحافظ من است‏
خداوند با ماست‏
در حملات هوایی نگرانی نداشتند‏
آنچه مقدّر است به ما می رسد‏
احتمال نمی دهید تبعید بخاطر این بود؟‏
کسی نفهمد ‏
می ترسیدم برای غیر خدا گریه کنم ‏
به کسی که برای من به زندان رفته جایزه نمی دهم ‏
اگر پیشنماز بودم‏
ما که نمی خواهیم شاه بشویم‏
هرگاه او را می دید، نصیحت می کرد‏
به حسب وظیفه کارم را شروع کردم‏
والله تکلیف است‏
نمی توانم ساکت بنشینم‏
نمی شود ساکت بود‏
دست از تکلیف برنمی دارم‏
گذرنامه ام را بیاور‏
در قبال مردم ایران تعهد دارم‏
قرآن اهدائی صدام را رد کردند‏
چنین چیزی را نمی پذیرم‏
هر کجا فرشم را پهن کنم منزلم است‏
از عراق خارج می شوم‏
به نجف و کربلا نچسبیده ام‏
اگر کسی منزل من نیاید بیرون نمی روم‏
اینها را راه نمی دهم‏
به سختی بعثی ها را می پذیرفتند‏
استاندار را در مجلس عمومی پذیرفتند‏
حتی یک بار از رئیس جمهور عراق تشکر نکردند‏
دیگر اینجا نیائید‏
اگر مصطفی را بکشند درخواستی نمی کنم‏
تنها کسی که به هیات عراق اعتنا نکرد‏
با هموطنانم بیرون می روم‏
اگر ویزا ندهند‏
اگر بتوانم اسمش را دولت بگذارم‏
باید مثل بقیه بر سر ما بلا بیاید‏
مگر خون من رنگین تر است‏
اگر قرار باشد بمباران شود‏
تا زمانی که موشک به من بخورد‏
من بروم به پناهگاه؟‏
هروقت همه سنگر داشتند‏
از بیرون پیداست!‏
وضع من فرق می کند‏
پناهگاه نسازید‏
نمی توانم فکر کنم در امان هستم ‏
چه فرقی است میان من و آن پاسدار؟‏
اگر خطری هست چرا برای من نباشد‏
مردم مرجع را تعیین می کنند‏
مردم دوباره به پا می خیزند‏
در این مردم نمی شود کودتا کرد‏
هیچ چیزی نباید از ملت دور باشد
این چوبها را باید به سر من زده باشند‏
باید هر دو درب باز باشد‏
با پای برهنه می روم فیضیه‏
در مدرسه باز هست یا نه؟‏
بگذارید خطر تنها برای من باشد‏
هر کس می توانست خودش را به امام برساند‏
من مامور مسلح نمی خواهم‏
می خواهم میان مردم راه بروم‏
به مردم فشار نیاورید‏
با کمال احترام برخورد می کردند‏
تعهّد در برابر ملّت اسلام‏
به احساسات مردم پاسخ دادند‏
در شب اول فاتحه شرکت کردند‏
پیکر شهید عراقی را تشییع کردند‏
در مراسم تشییع شهدا حضور داشتند‏
رفتند پیش آقای بروجردی ‏
تلگراف مفصلی زدند‏
بله، من نوشته ام‏
کسی را پیش ما می فرستادند‏
خود را به خاطر من به خطر نیاندازید‏
به امام بگویید ما می ترسیم
من ھم کار خودم را می کنم
مردم از من محافظت می کنند‏
اینها چه می کنند؟‏
اینها چه زیبا هستند‏
از سخت ترین شبهای زندگی امام‏
اصلاً تکان نخوردند‏
آرام روی منبر نشسته بودند‏
تا به حال از کسی نترسیده ام‏
امام ابداً نمی پذیرفت‏
من هیچ گاه مضطرب نمی شوم‏
یاد ندارم از کسی ترسیده باشم‏
حالا چرا نمی نشینی؟‏
فرزندان مرا کتک بزنند!‏
اگر اتفاقی افتاد‏
نفس مطمئنه‏
این باشد تا از فیضیه بر می گردم‏
شما بروید منزل خودتان‏
خوابیدن شما اثری برای من ندارد‏
آمدند در را شکستند‏
والله من نترسیدم‏
شما چرا متوحش هستید‏
آنها می ترسیدند، من دلداری می دادم‏
خیر اصلاً نترسیدم‏
همین حالی که الآن دارم‏
در کمال آرامش به ملاقاتهای خود ادامه دادند‏
امام کاملاً عادی بودند‏
در مدرسه باز هست یا نه؟‏
شما اگر می ترسید بروید‏
من از این اتاق تکان نمی خورم‏
شورای انقلاب اینجا را ترک کند‏
خیالتان راحت باشد‏
شما بروید توی پناهگاه
مطمئن باشید من طوری نخواهم شد‏
شما با خانم امشب منزل را ترک کنید‏
در خارج باید بنشینند وافور بکشند‏
من همین جا خواهم ماند‏
شما هم ترسیدید؟‏
ما پیروز می شویم‏
با دیدن امام آرام شدیم‏
ضربان قلب امام افزایش پیدا نمی کرد‏
آرامش قلبی امام در جنگ شهرها‏
به هیچ وجه تغییر محل نخواهم داد‏
حتی محل نشستن امام عوض نشد‏
ما حریف امام نمی شدیم‏
با هوشیاری امام توطئه شاه خنثی شد
سماوری را کنار خود قرار دادند‏
می خواستید نشان بدهید چنین جایی هست‏
نمی خواستید بین جمعیت باشم‏
آمدن من عین مصلحت است‏
نباید از این چیزها بترسند‏
چون شعر گفته نمی دهم ‏
درخواستی نمی کنم‏
با نهایت رافت رفتار می کردند‏
فکری کرده اید تفرقه ها از بین برود؟‏
این شما بودید که شاه را برگرداندید‏
به شاه هشدار دادند‏
هرگز اجازه تغییر در قانون را نمی دهیم‏
هم به چشم می خورد هم به صورت!‏
باید جواب قاطع بدهید‏
تو هم بنشین و گوش کن‏
من غیر از این را می خواهم‏
بی اعتنا سر جای خود نشسته بودند‏
ملت ایران همیشه از امیرکبیر ذکر خیر دارد‏
نمی خواهم جلسه خصوصی باشد‏
از پای نخواهم نشست‏
دستگاه حاکمه گمان نکند‏
اگر یک قطره خون اباعبدالله در من باشد‏
چرا جوانها عمامه اینها را برنمی دارند؟‏
کسی حق اقتدا ندارد‏
انسانها را دریابید‏
این روحانیون کیستند؟‏
تو کجایت سرباز است؟‏
من دیدار خصوصی با کسی ندارم‏
آقایان در منزل آقای حائری اجتماع کنند‏
باید کاری بکنیم غرور شاه شکسته شود‏
اگر نمی دانید خلاف شرع است به قم بیایید‏
کسی از منزل بیرون نیاید‏
اگر باز شیطانی متوجه مملکت شد‏
حالا خود شاه به میدان آمده‏
اینها را ببرید چند پشت بام آنطرف تر‏
می گویم ملت تکه تکه تان کنند‏
آماده همه چیز باشید‏
اینها خواهند رفت‏
به شما تهنیت می گویم‏
نترسید شما ماندنی هستید‏
در خانه ام را باز گذاشته ام‏
این طلبه سید را به بیمارستان ببرید‏
پسر رضاخان گور خود را کند‏
خودشان آمدند و در را باز کردند‏
وظیفه را من تعیین می کنم‏
تنها امام او را نپذیرفت‏
بر من واجب است اعلامیه بدهم‏
شما را به جدّتان، مبادا کوتاه بیایید
دست از مبارزاتم نخواهم کشید‏
بروید به شهرستانها بگوئید‏
برای مدتی اطلاعیه ندادند‏
بگوئید ریختند و زدند و سوختند‏
بعد از درس به فیضیه می روم‏
شما از شهر هستید و من از یک ده‏
ما تکلیف خود را‏‎ ‎‏ادا می کنیم‏
به مساجد و تکایا سر می زدند‏
روز عاشورا می روم فیضیه‏
بدبخت نکن‏
ما هم به کماندوهای خود دستور می دهیم‏
هنوز دیر نشده است‏
ابداً نمی پذیرفتند
انگشتشان را پشت گردنشان مالیدند‏
این آلت دکتری تو است؟!‏
از من خیلی واهمه داشتند‏
مطالبم را در محکمه خواهم گفت‏
می گویم هر کس مخالف شاه است یک تومان بدهد‏
قلم و کاغذت را بردار و برو بیرون!‏
دستگاه قضائی ایران صلاحیت ندارد‏
برای شما ضرر دارد‏
می دانستم منظور آنها چیست‏
چه چیز این مملکت حل شده؟‏
سماوری را کنار خود قرار دادند‏
ایشان را بیرون کنید‏
چه کسی با شما تفاهم کرده؟‏
با کت و شلوار منبر بروند‏
به شرطی که دیگر تکرار نشود‏
من برای خدا از اسلام دفاع می کنم‏
من با کسی عقد اخوت نبسته ام‏
برای من شما و عَلَم فرقی ندارید‏
شاه دیگر می خواست چه کار کند؟‏
تا مدرک نباشد نمی توانیم حرفی بزنیم‏
ایران دیگر عید ندارد‏
نمی گذارم لایحه محرمانه بماند‏
این مردک عبرت نگرفته‏
قلب من در فشار است‏
به جرم دفاع از استقلال وطنم تبعید می شوم
کسی برای من وساطت نکند‏
به مامورین ترکیه توجه ویژه می کردند‏
اگر دیدید به مردم حمله می کنند
نمی توانم ناظر رفتار ظالمانه شاه باشم‏
اولین کسی که اسلحه می گیرد خود من هستم‏
من به خدا اطمینان دارم‏
توی دهن بختیار می زنم‏
درِ مدرسه باز هست یا نه؟‏
از اتاق خودم بیرون نمی روم‏
صلاح نیست این مرد اینجا باشد‏
حرکت آقای خمینی تند و غیر معقول است
کسانی که مغزشان تکان نخورده است‏
مردم قم با اینها مقابله نکنند‏
آتاتورک نظر امروز حوزه نجف را داشت!‏
خدا می داند از دست حوزه نجف چه کشیدم‏
چرا شما نشسته اید‏
اعلام خطر امام بی پاسخ ماند‏
این قضیه مطالب مرا وارونه کرد‏
باید تمام مساجد سیاهپوش شود‏
ایشان همه زحمت های ما را به باد داد‏
رنج همیشگی امام‏
اولین کسی که اشک حسرت می ریخت
خودت را مهیا کن‏
حتی یک کلمه با ماموران حرف نمی زدند‏
اولین کسی بودند که از فلسطین حمایت کردند‏
رییس جمهور آمریکا بداند‏
با همان وضع به خیابان می رفتند‏
من در اینجا می مانم‏
روحانیون دور هم جمع بشوند‏
اگر می دیدند وقت تهاجم است حمله می کردند‏
تو چرا می ترسی؟‏
خوب جایی را گرفته اید‏
گروگانها را نگه دارید‏
دستور اخراج نمایندگان را صادر کردند‏
در خانه من باید باز باشد‏
خوشحال می شدند‏
بگذارید مرا ببرند‏
قیامت سرتان نمی شود؟‏
حتی یک دقیقه هم تاخیر نمی کردند‏
حوزه ها درس را شروع کنند‏
امام خمینی مبارز به معنای واقعی
دیدار امام با مردم در خیابانها
شایعه حمله لشکر گارد
تغییری در برنامه روزانه خود ندادند
قرآن را برندارید‏
از اول مراقب نماز شب بودند‏
به بختیار جواب رد دادند‏
حرمت حرم را شکستند
مُلای استخوان داری بود
اعلامیه های افشاگری داشتند
نقش حیاتی داشتند
پای امام نلرزید
مردی خطرپذیر بود
اعتنایی به پرونده سازی ها نداشتند
تهدید مقامات بی اثر بود
ارتجاع سیاه را به شاه بازگرداند
صدای آن روز ماندگار شد
هنگام دستگیری آرامش خاصی داشت
شجاعت در مقابل بازجویان
از ابتدا اقتداری عجیب داشتند
تهدید ماموران ساواک
روضه برای شهدای فیضیه
ابرقدرتها را در هم شکستند
سفری پر خطر به شوروی
دستور می دهم گوش هایش را ببرند
هرگز به پناهگاه نرفتند
با هیچ کسی ملاقات خصوصی نداشتند
در مقابل بعثی ها محکم برخورد می کردند
می خواهم تو نباشی!
مهم عمل به تکلیف است