بی تفاوت کردن قشر جوان

سخنرانی در جمع فرهنگیان محلات (خیانتهای پهلوی- تلاش برای خودکفایی)
۳ دی ۱۳۵۸/ ۴ صفر ۱۴۰۰
جوانان قبل از انقلاب,
بی تفاوت کردن قشر جوان

برنامه زیاد بود- اینکه قشر جوان را، در مفاسد را به روی آنها باز کردند. در همه شهرها، خصوصاً تهران که بیشتر از همه جا مورد نظر بود، آن جاهایی که جوان اگر برود در آن فاسد می‌شود، درهای آن باز بود به روی آنها. تبلیغات هم از همه طرف. سینماها به آن وضعی که شنیدید. مراکز فساد به آن طوری که گفته شده است. مراکز فروش مشروبات الکلی که از کتابخانه زیادتر بود. از کتابفروشی زیادتر بود. می‌گفتند بین تهران تا شمیران و آنجاها چقدر جاهایی بود که برای فحشا مهیا کرده بودند. این قشر جوان که باید از او کار برآید و از او امید هست و می‌تواند برای کشور خودش خدمت بکند، اینها را از آنجایی که مرکز خدمت است می‌کشاندند به مراکز فحشا، تا اینها را یک موجود مهمل بار بیاورند. چنانچه این خوب دیگر اخیراً منتهی شد به اینکه زمان این مردک «۱» شد. و این از پدرش عمیقتر کار می‌کرد. این بیشتر از او نقشه داشت. یعنی نقشه‌ای که برایش دستش داده بودند. این‌ هروئین به این فراوانی، که الآن هم ملت ما به شرش مبتلاست، این یک مساله نبود که همین [طور] من باب اتفاق همچو توسعه پیدا کند. این یک برنامه بوده است. برای اینکه وقتی یک جوانی هروئینی بشود دیگر همه چیزش را از دست می‌دهد. یک قوه فعاله است. این قوه فعاله وقتی که مبتلای به هروئین بشود، مبتلای به مشروبات بشود، عادت کند که به سینما برود؛ به سینمای کذایی، عادت کند که به این مرکزهای فحشا برود که همه اینها را برای اینکه این قشر جوانی که آمال یک کشور است، این را نگذارند که بیدار بشود، همه چیزش را ببرند، این بی‌تفاوت باشد. آدم هروئینی این طوری است. آدم تریاکی این طوری است. آدمی که مبتلای به مسکرات است این طوری است. آدمی که مبتلای به فحشا است این طوری است، که اگر هر بساطی سرش درآورند این دیگر نمی‌تواند که قیام کند و کار انجام بدهد. اینها خواستند که مملکت ما این طور بشود که قشر جوانش از بین برود. بی‌تفاوت بشود، و هر چه اینجا دارند ببرند، و آنها هم توجه به آن نکنند. در هر جا به یک نقشه‌ای توسل پیدا کردند. تا اینکه نگذارند این مملکت بیدار بشود.