اسلام مبیّن حد وسط

مصاحبه با اوریانا فالاچی (مسائل مختلف ایران و جهان)
۲ مهر ۱۳۵۸/ ۲ ذی القعده ۱۳۹۹ «۱»
آزادی در نظام اسلامی,
اسلام مبیّن حد وسط

سوال : [حضرت امام! شما چرا از اول روی یک کلمه‌ای خط کشیدید و آن دمکراتیک است که رویش خط کشیدید و فرمودید «جمهوری اسلامی» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. این کلمه که این قدر عزیز است، برای ما عزیز است و شما خطش زدید و در کشور الآن باز در این باره صحبت می‌کنند.]
جواب : بله این مسائلی دارد. یک مساله این است که این توهّم، این را در ذهن می‌آورد که اسلام محتوایش خالی است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدی پهلویش بیاورند و این برای ما بسیار حزن‌انگیز است که در محتوای یک چیزی که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام می‌خواهیم و اما با اسلام‌مان دمکراسی باشد، اسلام همه چیز است. مثل این است که شما بگویید که ما اسلام را می‌خواهیم و می‌خواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم، ولی به شرط اینکه به خدا هم معتقد باشیم. این برای ما خیلی ناراحت‌کننده است که کسی یک همچو خیالی داشته باشد. این اولًا، و ثانیاً این کلمه دمکراسی که پیش شما این قدر عزیز است یک مفهوم مُبَیَّنی ندارد. ارسطو یکجور معنی کرده. شوروی یکجور معنی کرده. سرمایه دارها یکجور معنی کرده و ما در قانون اساسی‌مان نمی‌توانیم یک لفظ مبهمی که هر کس برای خودش یک معنی کرده است، آن را بگذاریم. به جای آن اسلام را گذاشتیم که اسلام مُبیَّن می‌کند حد وسط چیست. این مخالف با هیچ چیزی نیست، ولی آنهایی که نفهمیده‌اند اسلام را، خارجیها که با اسلام کار ندارند، آنها که در داخل هستند و اسلام را نمی‌دانند چه رژیمی است، چه حالی دارد، از این جهت یک امکان به خیالشان دارد. من‌ حالا برای شما مثال می‌زنم از این آزادی و دمکراسی. یک چیزی که تاریخ می‌گوید و آن قضیه حضرت امیر- سلام الله علیه- است که در وقتی که رئیس و خلیفه رسول الله بود و دامنه این ریاست عملی‌اش و سیاستش از حجاز تا مصر و تمام تقریباً بسیاری از آسیا، یک مقداری حتی اروپا داشت. همین شخص که رئیس یک همچو مملکت وسیعی بود و دارای همچو قدرتی بود و قاضی را هم خودِ خلیفه رسول الله تعیین می‌کرد، وقتی یک اختلافی بین آن رئیس و یک یهودی حاصل شد قاضی دعوت کرد او را به اینکه بیاید جواب بدهد. او هم رفت در محضر قاضی نشست. قاضی خواست به او احترام بکند. گفت نه، یک نفر قاضی باید احترام از هیچ کس نکند و ما علی السوا «۲» باید باشیم. و بعد هم که قاضی حکم بر خلاف او کرد، او تصدیق و قبول کرد. من میل دارم که شما که اطلاع دارید از همه حکومتها و از همه جاها، یک نمونه این طوری هم شما نشان بدهید. در تمام این حکومتهایی که در دنیا- از اول دنیا تا حالا حکومتها بودند و شما لا بد مطلع هستید. شما هم یک نمونه این طوری به ما نشان بدهید، که آن از این اولی‌ است.