بعثت پیامبران برای تربیت بشر

سخنرانى در جمع ايرانيان مقيم خارج (آفت بى‌توجهى به معنويات در تداوم راه)
۶ آبان ۱۳۵۷/ ۲۵ ذى القعدة ۱۳۹۸
تعلیم وتربیت، اهمیت و جایگاه,
بعثت پیامبران برای تربیت بشر

انسان اگر به همين حد طبيعت بود و بيشتر از اين چيزى نبود، ديگر احتياج به اينكه يك چيزى از عالَم غيب براى انسان فرستاده بشود تا انسان را تربيت بكند، تربيت آن ورق را بكند [نداشت‌]؛ چون آن ورق نبود، احتياج هم نبود، لكن چون انسانْ مجرد از اين عالم طبيعتْ يك حقيقتى است، همين خودِ خصوصياتى كه در طبيعت هست دال بر اين است كه يك ماورايى، يك ماورايى از اين براى اين طبيعت هست؛ چون انسان يك ماورايى دارد و به حَسَب براهينى كه در فلسفه ثابت است ماوراى اين طبيعت در انسان هست و انسان داراى يك عقلِ بالامكانْ مجرد [است‌]، و بعد هم مجرد تام خواهد شد؛ تربيت آن ورق كه ورق معنوى انسان باشد بايد كسى اين تربيت را بكند كه علم به آن طرف، علم حقيقى به آن طرف داشته باشد و علم به روابطى كه ما بين انسان و آن طرف طبيعت و آن طرف هست؛ اين روابط را بتواند ادراك بكند؛ و آنْ بشر نيست، بشر ندارد؛ همين قدر مورد طبيعت را او مى‌تواند ادراك بكند. هر چه ذره بين بيندازند ماوراى طبيعت با ذره بين ديده نمى‌شود؛ آن محتاج به اين است كه يك معانى ديگرى در كار باشد و چون اين روابط بر بشر مخفى است و خداى تبارك و تعالى كه خالق همه چيز است اين روابط را مى‌داند، از اين جهت، به وحى الهى براى يك عده‌اى از اشخاصى كه كمال پيدا كرده‌اند و كمالات معنويه را دنبالش كردند و فهميدند، روابطى حاصل مى‌شود ما بين انسان و عالَم وحى؛ به او وحى مى‌شود و براى تربيت اين ورقِ دومِ انسان بَعْث مى‌شوند اينها؛ مى‌آيند در بين مردم و مردم را تربيت مى‌خواهند بكنند.